بین مرگ و زندگی یه کتابخونهست، و توی اون کتابخونه، قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارن. هر کتاب شانس امتحان کردن یکی از زندگیهایی رو بهت میده که میتونستی تجربهشون کنی. تا ببینی اگه انتخاب دیگهای کرده بودی، چی میشد... اگه شانس این رو داشتی که حسرتهات رو از بین ببری، کار متفاوتی انجام بدی، چه اتفاقی میفتاد.»
جایی آنسوی لبۀ دنیا کتابخانهای هست با تعداد بیشماری کتاب، که هر کدام قصۀ یک زندگی را روایت میکنند. یکی قصۀ زندگیات به همین شکل کنونیاش است و دیگری قصۀ زندگیات با این فرض که زمانی در جایی انتخاب متفاوتی کرده باشی. همهمان همیشه در این فکریم که شاید زندگیمان میتوانست متفاوت باشد، اما اگر شانس این را داشته باشی که به این کتابخانه بروی و خودت تمام زندگیهای دیگرت را ببینی چه؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی کنونیات باشند؟
قسمتی از کتاب که در ۳۰بوک مطالعه کردم و من رو به خریدش ترغیب کرد