برای همه ما پیش میآید که در یک لحظه تصادفی از زندگی روزمره و تکراریمان، دست از کار میکشیم و از خودمان میپرسیم واقعا زندگی همین چیزی است که من سپری میکنم؟ آیا هدف و غایت بودن من در این دنیا همین شغل است؟ همین خانواده است؟ همین درآمد و داراییهایی است که دارم؟ آیا چشم اندازی که برای آینده دارم همینی است الان هستم؟ در واقع چیستی زندگی و اهداف ما در مدت زمان نامعلومِی که زنده هستیم سوال بزرگی برای همه ماست. شاید این جمله کلیشهای را شنیده باشید " زندگی همین روزهایی است که منتظریم بگذرند تا به یک نقطه موهوم به نام خوشبختی برسیم " بیشتر ما همیشه منتظریم یک اتفاق بزرگ بیافتد تا ما به خواستهمان از زندگی برسیم. گاهی ما آدمها گمان میکنیم دستاوردهای ما تضمین کننده حال خوب، خوشبختی و معنای زندگی هستند. پول بیشتر، املاک بیشتر، جایگاه اجتماعیِ بهتر از نظر عرف، مسافرتِ بیشتر، تحصیلاتِ بیشتر، شغل بهتر، داشتن روابط عاطفی یا جنسی بیشتر، و هرچیزی که بشود صفات بهتر و بیشتر را به آن اضافه کرد... اما واقعیت این است که احساس خوشبختی و یافتن معنا در زندگی یک فرمول و نسخه ثابت برای همه آدمهای جهان ندارد... ویم وندرس کارگردان آلمانی در فیلم روزهای عالی تلاش کرده تا در باره این چیزها حرف بزند. فیلم، روزمرگیهای یک مرد میانسال ژاپنی است که شغلش نظافت توالتهای عمومی در پایتخت ژاپن است. در این اثر بارها چرخه تکراری خوابیدن، بیدار شدن، مسواک زدن و شیفت کاری نقش اول داستان به تصویر در میآید ولی به جای ملال و کلافگی، بیننده را مبهوت و مسخ میکند. این فیلمِ کم دیالوگ به قدری زیبا ساخته شده و نور، رنگ، موسیقی و اکت بازیگر نقش اول چنان فاخر و هنرمندانه است که گزافه نیست بگویم روزهای عالی یکی از باارزش ترین فیلمهای چند سال اخیر است. روزهای عالی در عین سادگی، اثری هنرمندانه، فلسفی و هستی شناسانه است، پیچیدگی رابطه انسان با خودش، با اعضای خانواده و پافشاری بر علایق اصیلی مانند مطالعه و عشق ورزیدن به هنری چون موسیقی و عکاسی در کنار گذران زندگی به مخاطب یادآوری میکند " بله زندگی همین روزهای عادی و معمولی عمر و انتخابهای ما برای چگونه پر کردن اوقاتمان است " وندرس در این اثر فوقالعاده نشان میدهد خلوتِ آدمهای تنها و معمولی که فارغ ز هیاهوی جهان در لاک خودشان فرو رفتهاند میتواند به زیبایی بهشت باشد...