گریماس نشانه شناس و پژوهشگر فرانسوی در تکمیل و پیشبرد آرای محققان پیشین روایت شناسی به خصوص ولادیمیر پراپ، برای مرحله گذار قهرمان به سمت انجام عمل قهرمانانه از مراحل میانی قصه ، حد فاصلی برای جهان واقعی و جهان فراواقعی درنظر می گیرد و انجام عمل قهرمانانه توسط قهرمان را در فضای فراواقعی متصور می شود و نظریه خود را بر ساختار داستانهای شفاهی پایبند می¬کند، درگاه خانه یا هزار توی داستان پیرانزی با تالار های متعدد و اقیانوسی زیر آن و دهلیزها و مجسمه ها، حکم این مرز میان جهان واقعی و جهان فرا واقعی را دارد. این جا جایی است که جادو اتفاق می¬افتد، این جادو البته در پیرانزی شکل نمادین و مثالی دارد؛ مجسمه های بزرگ و تالار های فراخ در جهانی دیگر که معلوم نیست ساخته چیست یا کیست و یا به تعبیر "آرنی سیلز" در بخشی از کتاب تشکیل شده از اندیشه و قدرت نهان و ... است، هیچکدام قدرت جادویی ندارند، خاصیت این جهان دیگر، فراموشی است. از طرفی عنوان می¬شود که افرادی برای رفت و آمد به آن نیازمند برگزاری آیینی هستند، اما برخی هم با توان خودشان و تمرکزی که می¬کنند می-توانند به راحتی به آن رفت و آمد کنند؛ "متیو رز سورنسن" که پیش از دانستن هویتش نزد ما و خودش که به صورت همذات پندارانه با راوی اول شخص داستان نامش "پیرانزی" است خود را در این تالار ها می¬یابد و در مواجهه با دیگری " دکتر کترلی" پیشینه و مراحل قبلی ماجرا با کنکاش و تلاش اوست که بر مخاطب و خودش هویدا می¬شود، بگوییم مراحل قبل از اقدام قهرمان.