اگه قرار باشه سهتا زمینۀ اصلی رو نام ببریم که به فیلم مربوطه، شاید این سهتا باشه:
رهبری، قضاوت، رسانه
یه نکتۀ مهمی که راجع به این فیلم وجود داره اینه که بیشتر از این که در صدد پاسخدادن و مشخصکردن حقیقت باشه، مخاطب خودش رو به یه تجربه دعوت میکنه: «تجربۀ قضاوت از طریق رسانه»
مابازای رسانه توی فیلم، شبکههای اجتماعی هستن و ویدئوهایی که دستبهدست میشن و روند فیلم جوری پیش میره که مخاطب، آسیبی که از قضاوتهای سطحی ممکنه بهوجود بیاد رو با تمام وجود درک میکنه.
اما لایۀ دومی که وجود داره اینه که خود فیلم هم عملکرد رسانهای خودش رو ایفا میکنه و با نشوندادن یکسری از تصاویر و پررنگتر کردنشون، باعث میشه که مخاطب هم بهصورت ناخودآگاه به قضاوتهایی برسه.
قضاوتهایی که هرچی بیشتر پیش میریم، بیشتر متوجه میشیم که «لزوماً» صحیح نیستن.
چیزی که این فیلم رو ستایشبرانگیز میکنه، علاوهبر بازی بسیار قوی Cate Blanchett، بندبازی و تعلیقیه که توسط کارگردان توی لحظهلحظۀ فیلم رعایت میشه و منجر به احساس عدم اطمینان میشه برای مخاطبانش.
هوشمندی Todd Field اینه که ماجرای یک «زن» رو روایت کرده در یک موقعیت «مردانه». یعنی زنی که صاحب قدرت و نفوذه و در زمینۀ موسیقی به بالاترین درجات ممکن رسیده و عهدهدار رهبری ارکستره.
بهنظر میرسه با این کار، تا حد امکان تکیهدادن مخاطب به کلیشههای سطحی و دستاولی برای قضاوت رو ازش دریغ کرده و از طریق استفادۀ درستی که از دوربین، موسیقی و هنر بازیگرهای فیلم کرده، تا حد زیادی موفق شده که یه موقعیت منحصربهفرد و یه تجربۀ جدید رو بهصحنه بکشه.
در کل، فیلم انسجام خوبی داره و بهنظر میرسه که برای درک بهترش و فهمِ زوایای متعددی که میتونه داشته باشه، تماشاکردنِ چندبارهش خالی از لطف نیست.