بی منطق، مزخرف، بی سر و ته، تا نصف نتونستم نگاش کنم. همونجا که شخصیت اصلی در حال فرار بعد از عرض رودخانه بود، به همراه یه جنازه بر پشت و جای زخم گلوله هایی که در بدن داشت.
شخصیت منفی هم رگباری پشت دوشکا داشت بهش تیر میزد. همون دوشکایی که فولاد رو سوراخ میکنه، یه دونه تیر بهش نخورد 🤣